براي شناخت آندره ئي پلاتونوف هيچ نوشته اي رساتر از گزارش مخفيانه اي نيست كه يك خبرچين حرفه اي به نام نيكلاي شيراروف از بخش چهارم اداره سياسي مخفي، به ك.گ.ب مي دهد و هم اكنون در پرونده نويسنده موجود است:
" پلاتونوف پسر يم كارگر يدي است كه خود نيز قبلا كارگر بوده است. او در كالج تكنيكي تحصيل مي كرد ولي دوره اش را به پايان نرساند، و آنگاه به عنوان مهندس مشاور براي اتحاديه سراسري شوراي ملي اقتصاد كار مي كرد كه جايزه اي هم براي طراحي ترازوهاي الكتريكي برد. پلاتونوف با حقوقي كه از اين راه در مي آورد زندگي مي كند. درآمد ادبي او در گذشته خيلي خوب بود ولي حالا در اين دو سال اخير به ندرت چيزي از او انتشار يافته است و حقوقي بابت انتشار آثارش دريافت نمي كند. وضع مالي اش خوب نيست.
او از داشتن رابطه با نويسندگان و منتقدين حرفه اي طفره مي رود. با گروه كوچكي از نويسندگان رابطه اي نامستحكم و نه چندان نزديك دارد. با اين وجود در ميان نويسندگان محبوبيت دارد و آنها او را در كارش يك استاد مي دانند. لئونيد لئونوف و ب پيلنياك با حرارتي او را در رده خودشان مي دانند و وس ايوانوف حتي او را بهترين نثر نويس معاصر مي شناسد.
معروف ترين كارهاي منتشر شده اش اينهايند:" تولد يك استاد"، اولين اثر بلندش؛" بندهاي ظهور" كه ايده بنيادينش مقايسه زمانه پطر و دوره ساختمان سوسياليسم در اتحاد شوروي است و " براي استفاده آيندگان" طنزي در مورد سازماندهي مزارع جمعي.
مسئولين روزنامه "گراسنايا نوو" به خاطر انتشار " براي استفاده آيندگان" توبيخ شدند و به همان خاطر پس از آن به پلاتونوف با توقف انتشار آثارش " درسي داده شد". پلاتونوف در اين باره گفت:" برايم هم نيست ديگران چه مي گويند. من داستان را براي يك نفر نوشته ام (براي استالين) او قصه را خوانده است و پاسخ مرا داده است. باقي برايم مهم نيست."
كارهايي كه پلاتونوف پس از "براي استفاده آيندگان" نوشته است نشانگر نظرات عميق ضد شوروي نويسنده است. مشخصه اين آثار برخورد با مشكلات ساختمان سوسياليسم است كه اساسا ضد انقلابي هستند.
پلاتونوف تلاش كرده است اين آثار را بخشا يا تماما منتشر كند با اين ادعا كه نه تنها مشكلي براي اجازه انتشارشان ندارند، بلكه انتشارشان ضروري و در جهت منافع حزب خواهد بود:"... دستكم نويسنده ديگري وجود ندارد كه مثل من از رازهاي دروني ارواح و ايشا حرف بزند. بيش از نيمي از كارهاي من خيلي بهتر از " سازمان بازرسي كارگران و دهقانان" به حزب كمك مي كند كه چيزي كپك زده را ببينند."
پلاتونوف كارهايش را براي نزديك ترين دوستانش، آنوويكوف و ي ساتس مي خواند و اجازه نمي دهد دست نوشته هايش به كس ديگري داده شود.
ضمائم: سه اثر طنزآلود نوشته پلاتونوف:
1 "رمان تكنيكي" مهمترين فصل ها ضميمه شده است.
2 "درياي نوجوانان"
3 "14 كابين سرخ"
استالين وقتي قصه "براي استفاده آيندگان" را خواند روي كتاب جمله كوتاهي نوشت:" مادر سگ!"
" پلاتونوف پسر يم كارگر يدي است كه خود نيز قبلا كارگر بوده است. او در كالج تكنيكي تحصيل مي كرد ولي دوره اش را به پايان نرساند، و آنگاه به عنوان مهندس مشاور براي اتحاديه سراسري شوراي ملي اقتصاد كار مي كرد كه جايزه اي هم براي طراحي ترازوهاي الكتريكي برد. پلاتونوف با حقوقي كه از اين راه در مي آورد زندگي مي كند. درآمد ادبي او در گذشته خيلي خوب بود ولي حالا در اين دو سال اخير به ندرت چيزي از او انتشار يافته است و حقوقي بابت انتشار آثارش دريافت نمي كند. وضع مالي اش خوب نيست.
او از داشتن رابطه با نويسندگان و منتقدين حرفه اي طفره مي رود. با گروه كوچكي از نويسندگان رابطه اي نامستحكم و نه چندان نزديك دارد. با اين وجود در ميان نويسندگان محبوبيت دارد و آنها او را در كارش يك استاد مي دانند. لئونيد لئونوف و ب پيلنياك با حرارتي او را در رده خودشان مي دانند و وس ايوانوف حتي او را بهترين نثر نويس معاصر مي شناسد.
معروف ترين كارهاي منتشر شده اش اينهايند:" تولد يك استاد"، اولين اثر بلندش؛" بندهاي ظهور" كه ايده بنيادينش مقايسه زمانه پطر و دوره ساختمان سوسياليسم در اتحاد شوروي است و " براي استفاده آيندگان" طنزي در مورد سازماندهي مزارع جمعي.
مسئولين روزنامه "گراسنايا نوو" به خاطر انتشار " براي استفاده آيندگان" توبيخ شدند و به همان خاطر پس از آن به پلاتونوف با توقف انتشار آثارش " درسي داده شد". پلاتونوف در اين باره گفت:" برايم هم نيست ديگران چه مي گويند. من داستان را براي يك نفر نوشته ام (براي استالين) او قصه را خوانده است و پاسخ مرا داده است. باقي برايم مهم نيست."
كارهايي كه پلاتونوف پس از "براي استفاده آيندگان" نوشته است نشانگر نظرات عميق ضد شوروي نويسنده است. مشخصه اين آثار برخورد با مشكلات ساختمان سوسياليسم است كه اساسا ضد انقلابي هستند.
پلاتونوف تلاش كرده است اين آثار را بخشا يا تماما منتشر كند با اين ادعا كه نه تنها مشكلي براي اجازه انتشارشان ندارند، بلكه انتشارشان ضروري و در جهت منافع حزب خواهد بود:"... دستكم نويسنده ديگري وجود ندارد كه مثل من از رازهاي دروني ارواح و ايشا حرف بزند. بيش از نيمي از كارهاي من خيلي بهتر از " سازمان بازرسي كارگران و دهقانان" به حزب كمك مي كند كه چيزي كپك زده را ببينند."
پلاتونوف كارهايش را براي نزديك ترين دوستانش، آنوويكوف و ي ساتس مي خواند و اجازه نمي دهد دست نوشته هايش به كس ديگري داده شود.
ضمائم: سه اثر طنزآلود نوشته پلاتونوف:
1 "رمان تكنيكي" مهمترين فصل ها ضميمه شده است.
2 "درياي نوجوانان"
3 "14 كابين سرخ"
استالين وقتي قصه "براي استفاده آيندگان" را خواند روي كتاب جمله كوتاهي نوشت:" مادر سگ!"
سياحت نامه محرمانه - رضا علامه زاده - انتشارات نگاه