۳۰ تیر ۱۳۸۹

نظام سلطاني

كاتوزيان، در تحليل چرايي و چگونگي حكومت صفويان و قجريان از الگوي "استبداد ايراني" نام مي برد. وي در بيان نكات اساسي اين نظريه مي نويسد:" در ايران فئوداليسم اروپايي هرگز پديد نيامد زيرا كه بخش بزرگي از زمين هاي زراعي مستقيما در مالكيت دولت بود و بخش ديگر به زمين داران واگذار مي شد و اين سبب شد كه طبقه اريستوكرات پديد نيايد و دولت نماينده و مقيد به رضايت چنين طبقه اي نباشد. درواقع دولت نماينده هيچ طبقه ديگري نبود... نويسنده كتاب اقتصاد سياسي ايران در مقابل اين سوال كه " چه شد چنين نظامي در ايران پديد آمد؟" مي نويسد:" فرضيه من به طور بسيار خلاصه اين است: ايران سرزمين پهناوري است كه جز در يكي دو گوشه آن، دچار كم آبي است، يعني عامل كمياب توليد، آب است نه زمين، در نتيجه آبادي هاي آن اولا مازاد توليد زيادي نداشتند و ثانيا از يكديگر دور افتاده بودند. به اين ترتيب جامعه، جامعه اي خشك و پراكنده بود و امكان نداشت كه بر اساس مالكيت يك يا چند آبادي قدرت هاي فئودالي مستقلي پديد آيند. از سوي ديگر يك نيروي نظامي متحرك مي توانست مازاد توليد بخش بزرگي از سرزمين را جمع كند و به دولت تبديل شود. اين نيروي نظامي متحرك را ايلات فراهم آوردند."
نظام سلطاني از ديدگاه انديشه سياسي شيعه ( دوره صفويه و قاجاريه) – سيد محسن طباطبايي فر – نشر ني

هیچ نظری موجود نیست: