۱۳ مهر ۱۳۸۹

هواي تازه

جاده "الس مير" چيزي جز يك زندان با سلول هايي كه در يك رديف قرار گرفته اند نيست. رديفي از شكنجه گاه هاي سه نبش كه مردهاي بيچاره با هفته اي پنج تا ده پوند درآمد و با ترس و لرز در آن زندگي مي كنند و هر كدام رئيسي دارند كه به سختي از آنها كار مي كشد و همسراني كه بختك وار بر روي آنها افتاده اند و بچه هايي كه مثل زالو خون شان را مي مكند. حرف هاي مزخرف زيادي درباره رنج طبقه كارگر گفته شده است، اما من به شخصه براي آنها زياد متاسف نيستم. تا به حال عمله اي را ديده ايد كه دراز بكشد و به نوشيدني فكر كند؟ كارگرها از نظر جسمي رنج و زحمت فراواني مي كشند اما وقتي كارشان تمام شد، انسان هاي آزادي هستند كه به هيچ چيز فكر نمي كنند. اما در هر كدام از اين قوطي هاي گچ كاري شده خيابان ما، بيچاره هايي زندگي مي كنند كه فقط وقتي در خواب مي بينند كه رئيس شان را به ته چاهي انداخته اند و رويش را با زغال سنگ هاي بزرگ مي پوشانند، احساس آزادي مي كنند.
واقعيت اين است كه ما ساكنان "الس مير" حتي پس از پرداخت تمام پول خانه هايمان صاحب آن نيستيم؛ چون مالكيت اين خانه ها پانصد و پنجاه پوند است كه در طول شانزده سال قابل پرداخت مي باشد، درحالي كه همين خانه ها را مي توان به قيمت نقدي حدود سيصد و هشتاد پوند خريد. سودي كه از اين راه عايد تعاوني مسكن مي شود صد و هفتاد درصد است و البته ناگفته نماند كه اين تعاوني بيشتر از اين ها سود مي كند. مبلغ سيصد و هشتاد پوند شامل سود سازنده هم مي باشد، اما تعاوني مسكن، تحت عنوان شركت " ويلسون اند بلوم" اقدام به ساخت اين خانه ها مي كند تا سود سازنده را هم به جيب بزند. تنها هزينه باقيمانده، هزينه مصالح است كه آن را هم تحت عنوان شركت "بروكز اند اسكترباي" حل كرده اند، به طوري كه آجر، كاشي، در و پنجره، ماسه، سيمان و حتي شيشه را هم خودشان به خودشان مي فروشند. با اين حساب اگر يك روزي بشنوم كه الوار مورد نياز براي ساختن در و پنجره ها را هم خودشان با يك نام مستعار ديگر به خودشان فروخته اند، تعجب نخواهم كرد.
هواي تازه - جورج اورول – اله وحيدكيا - اختر

هیچ نظری موجود نیست: