۰۳ مرداد ۱۳۸۸

موريانه

موريانه منولوگ يك ساواكي است كه ظاهرا بزرگ علوي آن را بر اساس يك پرونده واقعي نوشته است:" من يك سواكي هستم. از اينكه چنين شغلي اختيار كرده بودم نه شرمنده ام نه مغرور. اين هم كاري است مانند كارهاي ديگر. مگر كارمندان وزارت دارائي همه دزدند و يا كساني كه در دادگاه ها دسته دسته مردم را با گناه يا بي گناه به زندان مي فرستند يا پاي دار، همه شان آدم كشند؟"
شروع اين رمان همان طور كه ديديد خيلي ساده و گيراست و نشان مي دهد نويسنده بسيار به چنين شروعي انديشيده است. شايد اشتباه مي كنم اما احساس مي كنم بزرگ علوي در نگارش اين رمان گوشه چشمي به آثار آمريكاي لاتين داشته است. با اين همه قطعيت در واقعيتي كه شروع رمان آن را به ما مي قبولاند خيلي زود از دست مي رود و نشان مي دهد علوي نيز مثل اغلب نويسندگان ايراني به غير طبيعي و غير واقعي شدن واقعيت علاقه بيشتري دارد تا واقعي و طبيعي نشان دادن غير واقعي همچون بلوف ها و خالي بندي هاي همينگوي كه از هر واقعيتي واقعي تر است. به هر حال هنوز زبان و انديشه شعري بر نثر ما سايه دارد.
احتمالا خواست خود علوي غير واقعي شدن واقعي نبوده است وگرنه متن را پر مي كرد از استعاره و تشبيه كه به قول فلوبر مثل شپش از سر و كول متن بالا مي روند. علوي به اين ورطه نيفتاده و در عين حال همچون "محاكمه" كافكا به سمت و سوي فضاي سرگيجه نيز حركت نكرده است اما آنچه او در برابر چشم ما قرار مي دهد نه روايتي واقعي بلكه حكايتي از واقعيت است.
از اين گذشته رمان از هر چهار عنصري كه براي جذابيت نام برده اند خالي است؛ خشم، عصيان، روابط دراماتيك و پرنوگرافي. خشم در موريانه بهانه اصلي راوي براي گفتن يا نوشتن است- اگر راوي اين اثر را راوي تلويحي بدانيم گوينده همان نويسنده است- اما اين خشم در طول متن اثر خود را از دست مي دهد و مي بينيم كه چندان هم خشم نيست. خشمي نيست كه به عصيان تبديل شود. درباره روابط دارماتيك مي توان گفت همين كه با منولوگ طرف هستيم، يعني از ديالوگ و چنين روابطي دوريم اگرچه لابه لاي تك گويي مي شود گريز زد و ايجاد تنش كرد اما در همين حد نيز علوي خوب عمل نكرده است و در نهايت پرنوگرافي كه بايد بگويم موريانه در اين زمينه اثري مايوس كننده است همچون برهوتي پاك كه گاهي به برخي روابط نيز اشاره مي كند اما راوي هيچ جا مجال ايستادن و تشريح گوشه اي از لاشه واقعيت را هم ندارد. نتيجه اينكه رمان به شدت نخواندني است.
من كتاب "از راه خدعه" كه خاطرات يك افسر موساد است را بسيار جذاب تر از موريانه مي دانم. درباره از راه خدعه نوشته ويكتور استرووسكي خواهم نوشت.
موريانه- بزرگ علوي- نگاه

هیچ نظری موجود نیست: