پشت جلد كتاب ها معمولا چيزهايي مي نويسند شبيه ليد گزارش هاي مطبوعاتي كه گاهي هم ما را به سمت نوعي پيش داوري مي كشاند. توصيه اي كه جان پك دارد اين است كه هرگز قبل از خواندن اثر چنين چيزهايي را نخوانيم به ويژه معرفي هاي جدي تر و يا حتي نقدها و تحليل ها. با اين همه معرفي هاي كوتاه پشت جلد را تقريبا نمي شود نخواند.
پشت جلد فرزند پنجم دو پاراگراف از گاردين و تايمز نقل قول شده كه شايد براي هر خواننده ايراني ديگري مثل من كمي بامزه به نظر برسد. عباراتي كه اثر را در ژانر وحشت تعريف مي كنند اما كتاب به پايان مي رسد و خبري از وحشت نيست. تنها نتيجه اي كه از آن تحليل ها و اين حال خوش تهي از ترس مي توانم بگيرم اين است كه دز ما ايراني ها در مقابل وحشت خيلي بالاست!
اما گاردين:" دوريس لسينگ قادر است در هر ژانري كه بخواهد بنويسد. در اين كتاب او به سراغ ژانر وحشت رفته است و به شكلي زيبا وحشت را بازآفريني كرده است. فرزند پنجم بازي با تصاويري به ياد ماندني از وحشتي است كه از دوراني دور وجود داشته است."
ساندي تايمز:" قدرت لسينگ در جذب و قانع كردن خواننده از ابتداي اين كتاب مشهود است ... فرزند پنجم كتابي است كه تمام وجود شما را غرق در وحشت مي كند اما در عين حال نمي توانيد تا پايان داستان اين كتاب را روي زمين بگذاريد."
همان طور كه گفتم با خواندن اين عبارات آماده مي شدم داستاني وحشتناك بخوانم و چند شب كابوس هاي پريشان ببينم اما واقعا اين اتفاق نيفتاد و به تاويلي متفاوت رسيدم: من فكر مي كنم بين اين اثر لسينگ در قرن بيستم و آثار جين آستين در يكي دو قرن پيش ديالوگي معنادار وجود دارد. آستين شكوه و آرامش زندگي خانوادگي در انگلستان را به تصوير مي كشد و لسينگ نابودي آن را: گويي خانواده براي هميشه در اين كشور كه نماد غرب است، تباه شده و فرزندان ناقص الخلقه اين تباهي همچون انسان هاي ميمون نماي هزاران سال پيش در خيابان ها سرگردانند. آدم هايي بريده از ريشه ها كه مستعد شورش و آشوبند، قربانيان رساله هاي فلسفي و سياسي كه خود چيزي از آن نمي فهمند:" يك روز انقلاب مي كنيم و اين خانه را از چنگ شما سرمايه دارهاي كثيف در مي آوريم" فرزند پنجم "منسفيلد پارك" معكوس است.
سبك نوشتن لسينگ - لااقل در اين اثر- نيز به نظرم بسيار جذاب آمد. مي توانم بگويم سبكي ميانه و پرهيز از انواع تند روي ها: پرهيز از توصيف هاي خسته كنند و پرداختن بيش از حد به جزئيات، پرهيز از داستان گويي بدون توجه به جزئيات به سبك رمان هاي آمريكاي لاتين و... خواندن اين رمان را به همه توصيه مي كنم.
فرزند پنجم – دوريس لسينگ – كيهان بهمني – نشر افراز
پشت جلد فرزند پنجم دو پاراگراف از گاردين و تايمز نقل قول شده كه شايد براي هر خواننده ايراني ديگري مثل من كمي بامزه به نظر برسد. عباراتي كه اثر را در ژانر وحشت تعريف مي كنند اما كتاب به پايان مي رسد و خبري از وحشت نيست. تنها نتيجه اي كه از آن تحليل ها و اين حال خوش تهي از ترس مي توانم بگيرم اين است كه دز ما ايراني ها در مقابل وحشت خيلي بالاست!
اما گاردين:" دوريس لسينگ قادر است در هر ژانري كه بخواهد بنويسد. در اين كتاب او به سراغ ژانر وحشت رفته است و به شكلي زيبا وحشت را بازآفريني كرده است. فرزند پنجم بازي با تصاويري به ياد ماندني از وحشتي است كه از دوراني دور وجود داشته است."
ساندي تايمز:" قدرت لسينگ در جذب و قانع كردن خواننده از ابتداي اين كتاب مشهود است ... فرزند پنجم كتابي است كه تمام وجود شما را غرق در وحشت مي كند اما در عين حال نمي توانيد تا پايان داستان اين كتاب را روي زمين بگذاريد."
همان طور كه گفتم با خواندن اين عبارات آماده مي شدم داستاني وحشتناك بخوانم و چند شب كابوس هاي پريشان ببينم اما واقعا اين اتفاق نيفتاد و به تاويلي متفاوت رسيدم: من فكر مي كنم بين اين اثر لسينگ در قرن بيستم و آثار جين آستين در يكي دو قرن پيش ديالوگي معنادار وجود دارد. آستين شكوه و آرامش زندگي خانوادگي در انگلستان را به تصوير مي كشد و لسينگ نابودي آن را: گويي خانواده براي هميشه در اين كشور كه نماد غرب است، تباه شده و فرزندان ناقص الخلقه اين تباهي همچون انسان هاي ميمون نماي هزاران سال پيش در خيابان ها سرگردانند. آدم هايي بريده از ريشه ها كه مستعد شورش و آشوبند، قربانيان رساله هاي فلسفي و سياسي كه خود چيزي از آن نمي فهمند:" يك روز انقلاب مي كنيم و اين خانه را از چنگ شما سرمايه دارهاي كثيف در مي آوريم" فرزند پنجم "منسفيلد پارك" معكوس است.
سبك نوشتن لسينگ - لااقل در اين اثر- نيز به نظرم بسيار جذاب آمد. مي توانم بگويم سبكي ميانه و پرهيز از انواع تند روي ها: پرهيز از توصيف هاي خسته كنند و پرداختن بيش از حد به جزئيات، پرهيز از داستان گويي بدون توجه به جزئيات به سبك رمان هاي آمريكاي لاتين و... خواندن اين رمان را به همه توصيه مي كنم.
فرزند پنجم – دوريس لسينگ – كيهان بهمني – نشر افراز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر