براي سيد نذر شاه عبدالعظيم كرده ام. اين روزها چنان اضطرابي دارم كه تقريبا سراسر شب را نمي خوابم با اين همه از اينكه ليستي را امضا كنم يا در وبلاگم چيزي بنويسم پرهيز كرده ام نه به اين دليل كه دبير گزارش روزنامه دولتم و نگران از دست رفتن شغلم بوده ام بلكه به اين دليل كه اعتقادي به كار سياسي ندارم؛ در اين سال هاي كار حرفه اي ام بارها و بارها امكان پيوستن به تيم هاي سياسي مختلف را داشته ام اما به راحتي از كنارش گذشته ام حالا هم هر صبح ايدئولوژي و اعتقاداتم را مي بوسم و در خانه جا مي گذارم و به سر كار مي آيم. رسالت و اعتماد ملي هم برايم فرقي نمي كند.
از طرف ديگر با وجود دسترسي به بسياري از اخبار و تحليل هاي درجه يك سياسي، سعي نكرده ام در وبلاگم چيزي جز درباره كتاب ها و گاه حال و هواي شخصي ام بنويسم و حالا هم عدول از اصول حرفه اي و غرق شدن در هيجانات روز را پسنديده نمي بينم و پس از اين هم چيزي نخواهم نوشت. در عين حال نيازي به تبليغ براي سيد در وبلاگ نمي بينم چون وبلاگ نويس يعني كسي كه به او راي خواهد داد پس ما بايد طور ديگري تبليغ كنيم. من اگر امكانش را داشتم حتما به روستاها مي رفتم و براي روستايي هاي ساده دل حرف مي زدم.
اگر آقاي خاتمي در عرصه انتخابات مي ماند كه من از همان اولين روزها مي دانستم نخواهد ماند، با وجود تمام احترامي كه براي شخصيتش قائلم باز به مير حسين راي مي دادم چون به گفتمان او اعتقادي نداشتم. بگذاريد ساده تر بگويم؛ من با كساني كه موي سرشان را دم اسبي مي بندند و تنها و تنها به همين دليل خود را مركز عالم مي پندارند، مشكل دارم و از آن طرف با كساني كه تنها و تنها به اين دليل كه يقه هاي شان آخوندي و محاسن شان يك مشت و چهار انگشت است. من با توهم اول كه گفتمان خاتمي به آن دامن زد و توهم دومي كه نتيجه گفتمان احمدي نژاد بود مشكل دارم و در هر دو كمتر بوي عقلانيت استشمام مي كنم.
مير حسين تركيبي از خاتمي و رفسنجاني است و من چنين تركيبي را مي پسندم. به او راي مي دهم چون رويكردش عقلاني و اخلاقي است. به او راي مي دهم چون ترك است يعني تركيبي از عشق، صلابت، عقلانيت و اخلاق. او بسيار شبيه قهرمانان ترك است كه در دستي شمشير و در دست ديگر ساز دارند.
از طرف ديگر با وجود دسترسي به بسياري از اخبار و تحليل هاي درجه يك سياسي، سعي نكرده ام در وبلاگم چيزي جز درباره كتاب ها و گاه حال و هواي شخصي ام بنويسم و حالا هم عدول از اصول حرفه اي و غرق شدن در هيجانات روز را پسنديده نمي بينم و پس از اين هم چيزي نخواهم نوشت. در عين حال نيازي به تبليغ براي سيد در وبلاگ نمي بينم چون وبلاگ نويس يعني كسي كه به او راي خواهد داد پس ما بايد طور ديگري تبليغ كنيم. من اگر امكانش را داشتم حتما به روستاها مي رفتم و براي روستايي هاي ساده دل حرف مي زدم.
اگر آقاي خاتمي در عرصه انتخابات مي ماند كه من از همان اولين روزها مي دانستم نخواهد ماند، با وجود تمام احترامي كه براي شخصيتش قائلم باز به مير حسين راي مي دادم چون به گفتمان او اعتقادي نداشتم. بگذاريد ساده تر بگويم؛ من با كساني كه موي سرشان را دم اسبي مي بندند و تنها و تنها به همين دليل خود را مركز عالم مي پندارند، مشكل دارم و از آن طرف با كساني كه تنها و تنها به اين دليل كه يقه هاي شان آخوندي و محاسن شان يك مشت و چهار انگشت است. من با توهم اول كه گفتمان خاتمي به آن دامن زد و توهم دومي كه نتيجه گفتمان احمدي نژاد بود مشكل دارم و در هر دو كمتر بوي عقلانيت استشمام مي كنم.
مير حسين تركيبي از خاتمي و رفسنجاني است و من چنين تركيبي را مي پسندم. به او راي مي دهم چون رويكردش عقلاني و اخلاقي است. به او راي مي دهم چون ترك است يعني تركيبي از عشق، صلابت، عقلانيت و اخلاق. او بسيار شبيه قهرمانان ترك است كه در دستي شمشير و در دست ديگر ساز دارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر