۱۵ تیر ۱۳۸۷

شكار انسان

هتاكي، چرك نويسي و فحش هاي آبدار ژوئائو اوبالدو ريبيرو تا چه اندازه باعث جذابيت هاي "شكار انسان" مي شود، بماند. فحش ها و بد دهني هايي كه براي مخاطب چاره اي جز خنديدن باقي نمي گذارد. چيزي كه مي خواهم بگويم تقريبا هيچ ربط مستقيمي به موضوع ندارد و خودم هم نمي دانم چرا و چه چيزي باعث مي شود كه با خواندن اين فحش نامه به جريان هاي روشنفكري و نيمه روشنفكري فكر كنم! موضوع برايم حسي است يعني احساس مي كنم بايد بين فحش دادن و روشنفكر بودن نوعي رابطه مرموز و تنگاتنگ وجود داشته باشد. خوب اگر چنين نظريه اي درست باشد قطعا ريبيرو روشنفكرترين انسان همه اعصار خواهد بود:
هر جا باشين مي كشيم تون بيرون. مملكت تو نمي ذاريم تو چنگ شما آشغال كله ها بيفته كه گه آتيش مي زنين، نمك رو مزرعه ها مي پاشين. شبا اين ور و اون ور آدم مي فرستيم. آره، مي گيم كار دمكراتاس، كار ملي گراهاس، كار سوسياليستاس.كاري مي كنم زمينو گاز بگيري، مث زن ها جيغ بكشي. براي اين كار بايد عصباني بشم، بايد از كوره در برم. من كه مي گم اين آشغال كله داره يه فكرايي مي كنه. داره تو اتاق قدم مي زنه. يعني مي خوام بگم نبايد اين نفله ي الدنگو سالم تحويل بديم. نستور يه انباري داره كه توش تا بخواي ميله داغ زني هس. مي گم چطوره يكي از خرسك هاشو جزغاله كنيم؟ جايي كه پيدا نيس، كسي هم حرفي زد، بويي برد مي گيم از اولش نداشته، همين. خيال نمي كنم كار مشكلي باشه. ميله رو داغ مي كنيم مي ذاريم بش بعد ور مي داريم، بوي گوشت جزغاله شده هوا مي ره، همين، تموم شد و رفت. اين كار لازمه چون از طرف انقدر خون مي ره كه ريغ رحمتو سر مي كشه
اما شروع باشكوه رمان! سفليس اين جوري ديگه. هميشه در حركته. اگه به حال خودش بذارينش فرياد آدمو به آسمون مي رسونه و هزار جور درد بي درمون ديگه به جون آدم ميندازه
شكار انسان - ژوئائو اوبالدو ريبيرو - نشرنگاه - احمد گلشيري

هیچ نظری موجود نیست: