۱۷ تیر ۱۳۸۷

رمان در تعريف ادوارد مورگان فورستر

ادوارد مورگان فورستر در جنبه هاي رمان، رمان را اين گونه توصيف مي كند: مرطوب ترين نواحي ادب كه صدها جويبار آن را آبياري مي كند. جويباري محصور درميان دو رشته كوه كه با حالت تيز و قائم سر بر نيفراشته اند يعني شعر و تاريخ:
رمان توده اي است سهمگين، و بسيار بي شكل در آن نه كوهي است كه از آن بالا رفت و نه "پارناسي" و نه "هليكوني" و نه حتي "پيژگا"يي. به وضوح مرطوب ترين نواحي ادب است. صدها جويبار آن را آبياري مي كند. چندان كه گاه صورت باتلاق مي يابد. من از اين كه شعرا آن را خوار مي دارند در شگفت نيستم، هرچند كه گاهي اوقات تصادفا خويشتن را در آن نيز مي يابند و نه هم از ملالت و دلزدگي مورخان، آنگاه كه تصادفا همين باتلاق به عرصه هاي عمل ايشان هم راه مي يابد. شايد پيش از آغاز به موضوع لازم باشد رمان را تعريف كنيم. البته اين يك ثانيه هم وقت ما را نخواهد گرفت. آقاي "آبل شووالي" در جزوه كوچك اما درخشان خود تعريفي را به دست مي دهد و خوب اگر يك منتقد فرانسوي نتواند رمان انگليسي را تعريف كند، پس چه كسي مي تواند؟ وي مي گويد كه رمان داستاني است به نثر و با وسعتي معين. و اين براي ما كافي است، جز اينكه شايد اضافه كنيم كه اين حد يا وسعت نبايد كمتر از پنجاه هزار كلمه باشد. از لحاظ اين گفتارها هر اثر داستاني منثوري كه بالغ بر پنجاه هزار كلمه باشد رمان است و اگر اين سخن به نظر شما حاوي حكمتي نيست آيا ممكن است به جاي آن تعريفي را عنوان كنيد كه سلوك زائر و ماريوس ابيقوري و ماجراهاي پسر كوچكتر و ني سحر آميز و دفتر وقايع طاعون و زليخا دابسن و راسلاس و اوليس و عمارت سبز را شامل شود؟ و يا در غير اين صورت ممكن است علل و جهات اين عدم شمول را بيان كنيد؟ راست است قسمت هايي از اين راه سست و پوك ما غير واقعي تر از ساير بخش ها مي نمايد.
اما من خود با هيچ بياني نمي توانم اين تكه از راه را وصف كنم. آنچه مي توان گفت اين است كه از دو سو دو رشته كوه آن را محدود كرده اند كه هيچ يك با حالت تيز و قائمي سر بر نيفراشته است: اين دو رشته كوه، شعر و تاريخ اند و از سوي ديگر درياست، آنچنان كه در" موبي ديك" مي بينيم.
فورستر در مصاحبه اي كه بنگاه سخن پراكني انگلستان با وي داشته در پاسخ به اين پرسش كه "چرا مي نويسي؟" مي گويد: براي پول و اندكي محبوبيت ميان آنهايي كه دوست شان مي دارم.
جنبه هاي رمان – ادوارد مورگان فورستر- ابراهيم يونسي

هیچ نظری موجود نیست: