۲۹ مهر ۱۳۸۶

مولانا با جهان حرف مي زند


سلطان سليم پيش از جنگ چالدران، به رسم پيشينيان بر سر قبر مولانا رفت و از آن روح بزرگ استمداد طلبيد. دعايش مستجاب شد و او به يمن اين چيرگي ارزشمند و فرخنده رواق و بارگاه سبز حضرتش را رونقي ديگر بخشيد. مولانا خود وصيت كرده بود كه گنبد مزارش آسمان باشد و گنبدي از آسمان بنا شد
گوك در تركي هم معناي آسمان و فلك مي دهد و هم رنگ سبز آسماني و اين بسيار عجيب است كه تركان و فارس ها آسمان را آبي مي نامند ولي سبز مي بينند:"مزرع سبز فلك ديدم و داس مه نو"." گوك گوبه" يا قبه سبز و قبه الخضرا، آسماني ترين گنبدي است كه تركيه امروز تمام هويت و بودن خويش را در گنجينه هاي اين مامن پاسباني مي كند
راستي چه فرق مي كند مولانا كجايي باشد، حوالي درگز يا سيواس يا اصلا دوبلين. مولانا متعلق به تمامي بشريت است. چه خوب كه كشورهاي ديگر هم از تركيه ياد بگيرند و هرساله به احترام تعالي انديشه بشر مجلس رقص و سماعي برگزار كنند و البته شايد ما بيش از همه محتاجيم. بنابراين تلاش براي ترك شدن مولانا همان قدر احمقانه است كه ما ايرانيان او را مثل سماور مسي مادر بزرگ كه البته ارثيه اي گرانقدر است، در گنجه مخفي كنيم و تنها متعلق به خود بدانيم. نگه اش داريم براي روز مبادا، چيزهاي با ارزش روزي به درد مي خورد
اما از ياد نبريم كه مولانا بادگيرهاي يزد نيست كه سرت را برگرداني و ببيني عرب ها به نام خويش سند زده اند. مولانا دارد با جهان با بشر حرف مي زند و به زبان سليس فارسي و اين را كسي منكر نشده است
ادامه

هیچ نظری موجود نیست: