۰۱ آبان ۱۳۸۶

پيشخدمت چيني/ شعري از كوچك اسكندر


كوچك اسكندر متولد 1964 استانبول است. 5 سال در رشته جراحي درس خواند اما به دليل عشق به شعر، پزشكي را رها كرد و وارد دانشكده ادبيات شد. او شيفته ادبيات مدرن است و به اعتقاد منتقدين ترك مي توان جايگاه شايسته اي را در اين ژانر براي وي در نظر گرفت
تنها مجموعه شعر وي "چشم هايي كه در چهره ام پناه نمي گيرند" است كه در سال 1988 به چاپ رسيده است. ترجمه شعرهاي او به دليل پيچش هاي عجيب و غريب زباني تقريبا غير ممكن است و در ترجمه زير نيز تنها سعي كرده ام فضا و حس منتقل شود

پيشخدمت چيني

اجازه نمي دهم دوستم بداري
اين را در نت بوك دم در نوشته بودي
همان لحظه مردنم را فهميدم
حالا
در اين جنگل يخ زده
تنه زمستاني را به ياد مي آورم كه تكه تكه اش كرديم
پهلو به پهلو ايستاده بود تنهايي مان
مثل پلاستيك، سخت و زهردار
تكه تكه اش كرديم، يادت هست؟
و بعد عشق را به هم آموختيم
دست هايت در چه تلاشي بودند
سرت روي شانه افتاد
چشم هايت بسته بود و گيسوانت يله
پيشخدمت چيني
عشق را چقدر كودكي

۱ نظر:

ناشناس گفت...

در این یک ساله (کمتر یا بیشتر ) که نوشته هاتون رو میخونم ، اعتراف میکنم که بارها حسرت خوردم که چرا من ِ ترک نه نوشتن ترکی بلدم و نه حرف زدن درست !
ممنون از همه ی نوشته ها و ترجمه های خوب
یک پیشنهاد هم داشتم . اگر می توانید متن اصلی اشعار ترکی را هم بگذارید تا ببینیم چند مرده حلاجیم!
موفق باشید