شروود اندرسن: در آغاز، آن زماني كه دنيا جوان بود، فكرهاي بسيار زيادي وجود داشت، ولي چيزي به نام حقيقت وجود نداشت. حقيقت ها را خود انسان ساخت. هر حقيقتي تركيبي بود از افكار مبهم و بسيار زياد. حقيقت ها در همه جاي دنيا بودند و همه هم زيبا بودند. در اينجا قصد ندارم همه آنها را براي شما بازگو كنم. حقيقت پاكدامني بود و حقيقت شوريدگي، حقيقت تمكن و فقر، صرفه جويي و اسراف، حقيقت بي بند و باري و بي قيدي. صدها و صدها حقيقت وجود داشت و همه هم زيبا بود و آن وقت آدم ها از راه رسيدند. هر كس كه پيدايش شد به يكي از حقيقت ها چنگ انداخت و بعضي ها كه خيلي قوي بودند ده ها حقيقت را در چنگ خود گرفتند اين حقيقت ها بودند كه مردم را به عجايب بدل كردند. درست در همان لحظه اي كه يك نفر حقيقتي را براي خودش برمي دارد و آن را حقيقت خودش مي خواند و سعي مي كند زندگي اش را با آن بگذراند، خودش به عجايب و حقيقتي كه به آن ايمان آورده است، به دروغ بدل مي شود.
اعراب وقتي براي اولين بار"ماس" ديدند، يك الف و لام به آن اضافه كردند تا شد "الماس" ما هم از آنجايي كه در طول تاريخ مردمي نوخواه بوده ايم به تبع اعراب گفتيم" الماس" اما عرب جماعت ديدند زبان و فرهنگ پارسيان "الماس" را در خود بلعيد و رنگ عربي آن را زدود. چاره اي جز اين نماند كه دوباره الف و لام ديگري به آن اضافه كنند تا بشود"الالماس" حالا هم اگر ما بنا به روحيه نوخواهي خويش بگوييم الالماس، شك نكنيد كه عربي آن خواهد شد "الالالماس" اين بده بستان فرهنگي هميشه ميان ما و اعراب وجود داشته، نمونه اش هم هزار و يك شب كه نسخه پهلوي آن، شد "الف خرافه" و ما هزار افسان را دوباره از الف خرافه گرفتيم من كوشش محمد جعفري( قنواتي) را مي ستايم كه با جمع آوري داستان هاي شفاهي جنوب از راوياني بومي و درس نخوانده و مقايسه آنها با قصه هاي هزار و يك شب، نشان داده است كه اين داستان ها ريشه اي ايراني دارند و بس. اگر نامي از بغداد يا هند و مصر هم برده مي شود، جز اين نيست كه گسترده بودن جغرافياي فرهنگ ايراني را نشان مي دهد يادآوري پي در پي داستايوفسكي از هزار ويك شب و هارون و الرشيد و يادآوري مدام پراپ، نويسنده ريخت شناسي قصه پريان از اين قصه ها و اينكه چه انقلابي در ادبيات اروپا به وجود آورده است. ترغيبم كرد تا آنها را جدي تر بخوانم و قصه هاي شفاهي هزار و يك شب قنواتي كمكم كرد تا خود اصل قصه ها را بهتر بفهمم
۲ نظر:
ناشناس
گفت...
هر چی میکشیم از دست خودمونه. این روحیهی نوخواهی ما گند زده به همهچیزمون. یه استاد دانشگاه داشتم میگفت ایرانیهای باستان به هونگ میگفتن هَوَنَ. حالا چه ایرادی داشت وقتی دستگاه خردکن وارد ایران شد اسمش رو میذاشتن هَوَنَ و این اسم، جای مولینکس ـ که ظاهرن اولین مارک خردکنی ِ که وارد ایران شده ـ رو میگرفت. الان ملت به هردستگاه خردکنی با هر مارکی میگن مولینکس.یعنی اگه تفال، دلونگی،بیم یا هرچیز دیگهای باشه، اسمش مولینکسه. خندهدار نیست؟
می دانید با هر مطلب جدیدتان حسرت به دل من می گذارید که با این عمر که به بطالت گذشته و این وقت که مدام کم می آید و نمی توانم همه را بخوانم چه باید بکنم؟
-
همه به هم شب بخیر گفتند اما کسی نخوابید مجموعه داستان تکه ای از داستان صدای
دریا پیرمرد با دست های لرزان و استخوانی اش از پلاستیکی که کنار پایش بود دو
بسته...
زمان مناسب، چه وقتی است؟
-
معمولا آدمهایی که با موضوعی مخالف هستند، زمانی که نمیتوانند مخالفت خود را
به صورت علنی ابراز کنند، از تاکتیک «حالا وقتش نیست» استفاده میکنند. آنها
میگو...
وبلاگ و وبلاگ نویسی چیست؟
-
*وبلاگ یا بلاگ چیست؟*
وبلاگ Weblog واژه ای است که توسط یک وبلاگ نویس آمریکایی (Jorn Barger) ابداع
شد. وبلاگ یا بلاگ که در ابتدا به معنی دفترچه خاطرات آن...
دو داستان
-
-----------
در آکادمی داستان و رمان گردون، حسین امیریعقوبی یکی از بهترینهای من است؛
یکی از امیدهام در ادبیات داستانی ایران، یکی از داستاننویسانی که در...
-
دنیا به سرعت برق و باد می گذرد. گویا حدود 12 سال پیش بود که من و محسن فرجی
خیلی اتفاقی کتاب شاعری به اسم غلامرضا بروسان را در ماشین دوستمان محمد هاشم
اکبری...
بيوهكشي شنيدني شد
-
🎧 کتاب صوتی #بیوه_کشی
👤نویسنده و گوینده: #یوسف_علیخانی
@avanameh
از امروز شنیدنی شد
ممنونم از #دامون_آذری عزیز که این صداپیشهی تازهکار را تحمل کرد و...
یه کلید کهنه
-
يه كليد كهنه چرخيد توي قفل سينه م انگار يه دل شكسته افتاد زير دست و پاي
زوار دلمُ نذر تو كردم كه هنوز دل نگرونم چي مي شد مثل كبوتر ، زير ايوونت
بمونم مث خو...
گفتاري از کارپانتیه
-
وقتی آتش فشان ها بر فراز صخره های سیاه تبرگون ، راهنماهای جداکننده بادها
، و بر ارتفاعاتی مشرف بر این صخره ها هویدا شد منزلت انسانی ما به پایان
رسید، هما...
فراخوان همیاری درمان شماره ۵۸
-
کوثرش.– ۵ ساله بیمار نیازمند پردازشگر گوش مبلغ موردنیاز: ۵٬۰۰۰٬۰۰۰ تومان
"کوثر" متولد آبان ۸۹ در شهرستان صومعهسرا و مادرزادی ناشنوا است. مدتی پیش
با کمک س...
کوچ کردن به فضای جدید در فیس بوک و اینستاگرام
-
دوستان عزیزم سلام مدتهاست اینجا چیزی ننوشتهام. اما نوشتن سرجای خودش هست و
به جای اینجا در فضاهای جدیدتری مثل «فیسبوک» و «اینستاگرام» مینویسم.
خوشحال می...
در زمینه سرمایهگذاری هندیها درحوزه فولاد
-
معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت گفت: در زمینه سرمایهگذاری هندیها درحوزه
فولاد اعلام همکاری کردهایم و قرار است فعالیت آنها در داخل کشور کلید بخورد.
به گ...
-
سلام. شعر ،فصل پنجم زندگي ست. عزيزان: گاه به علت فرصت كم قادر به پاسخگويي
نمي باشم اما از نظرات سودمند شما بهره مي برم . پوزش مرا بپذيريد . (1) هوا
ابری ست...
گن سوتین فرم دهنده سینه آه برا اصل
-
نیم تنه ایر برا
قیمت : 39,800 تومان
نیم تنه های aire bra برای شما راحتی را به همراه دارد و به دلیل رنگ بندی
مناسب نگران ست شدن با لباس هایتان ن...
معترضان پارک گِزی درخت شدند
-
امروز صدها تن در شهرهای استانبول و آنکارا، به پیروی از شیوهی اعتراض «مردِ
ایستاده» ایستادهاند؛ به روبهرو چشم دوختهاند یا کتاب و روزنامه
خواندهاند. در ...
معجزه جوان سازی چهره با این نکات جالب
-
[image: معجزه جوان سازی چهره با این نکات جالب]
*تاثیر افزایش سن بر پوست صورت و روشهای مقابله با آن *
جوانسازی صورت - افزایش سن بر هر بخشی از بدن اثر...
به بازی باز هم خود را به مردن زد عمو جانم
-
چندین سال پیش غزلی داشتم در مرثیه دختر شهید حضرت امام حسین(ع). چند روز پیش
در نشستی به اصرار دوستان آن را خواندم و متوجه شدم که این شعر در بین گروهی
از دوس...
هفت شعر کوتاه
-
شعر و سینما، نگاهی به "حفره ها" سروده گروس عبدالملکیان در سایت وازنا (جدید)
بازخوانی شعری از قیصر امین پور در سایت پیاده رو (جدید) سه شعر کوتاه در سایت
ادب...
يك ترانه جديد بعد از 10 سال
-
بعد از سال ها دوباره امروز صبح زبانم به شعر باز شد. اما اينبار ترانهاي
گفتم. در واقع بهانه اين ترانه هم يكي از دوستان خواننده بود كه از مدتها پيش
يك ترانه...
.....
-
از قفا سايه بر ديوار، از پيش رو سرگيجه خيابان، از افق خزان بيدست، وز
فرياد سكوت سرد نارس. ميآيي! دستهايت را به شكل مبهم يك فصل ِ نيامده هنوز
قلاب دسته...
۲ نظر:
هر چی میکشیم از دست خودمونه. این روحیهی نوخواهی ما گند زده به همهچیزمون. یه استاد دانشگاه داشتم میگفت ایرانیهای باستان به هونگ میگفتن هَوَنَ. حالا چه ایرادی داشت وقتی دستگاه خردکن وارد ایران شد اسمش رو میذاشتن هَوَنَ و این اسم، جای مولینکس ـ که ظاهرن اولین مارک خردکنی ِ که وارد ایران شده ـ رو میگرفت. الان ملت به هردستگاه خردکنی با هر مارکی میگن مولینکس.یعنی اگه تفال، دلونگی،بیم یا هرچیز دیگهای باشه، اسمش مولینکسه. خندهدار نیست؟
می دانید با هر مطلب جدیدتان حسرت به دل من می گذارید که با این عمر که به بطالت گذشته و این وقت که مدام کم می آید و نمی توانم همه را بخوانم چه باید بکنم؟
ارسال یک نظر