شهريار خدايان، ايروپه دختر آگنور را مي ربايد، آگنور به فرزندانش فرمان مي دهد تا ربوده را بيابند و بي او باز نگردند، كادموس يكي از آنان، پس از جست و جوي بي حاصل به هاتف دلفي روي مي آورد و در مي يابد كه نمي تواند خواهرش را بيابد. آپولون مي گويد كه بر وي مقدر است، در جايي خاص شهري بنا كند و او شهر " تباي" را پي مي افكند، سپس كادموس مردانش را به چشمه آرس مي فرستد كه آب بياورند تا او آتنه الهه حامي خود را نيايش كند. هيچ يك بازنمي گردند. او خود به سرچشمه مي رود و مي بيند اژدهايي فرزند آرس، همه آنها را كشته است. به فرمان آتنه، كادموس اژدهاي مقدس را مي كشد و هشت سال با كفاره اين گناه، جمله خدايان را خدمت مي كند، تا خدايان بر وي مي بخشايند و به پادشاهي تباي مي رسد از مقدمه " افسانه هاي شهر تباي" به قلم مرحوم شاهرخ مسكوب
من از مجموعه " اژدها كشان" تنها داستان اژدها كشان را انتخاب مي كنم و از مجموعه " پشت سرت را نگاه نكن " داستان " خرچنگ" را تا پيش از هر چيز به جوهر قصه پردازي و داستان نويسي يوسف عليخاني و فارس باقري دست يابم و سپس با مقايسه اين دو روش، به محدوده داستان نويسي نسل نوايران نزديك شوم. آيا اين دو داستان نويس را صرفا از آن روي انتخاب كرده ام كه از يك نسل اند، يعني نسل جوان و ميراث دار و آيا اين دو داستان را براي آن برگزيده ام كه در هر دو حيواني آرميده است؟ در يكي اژدها و در ديگري خرچنگ و يا بدتر از همه تنها به اين دليل كه تاريخ انتشارشان تقريبا يكي است؟ بايد اعتراف كنم تنها حسي گنگ مرا بر آن مي دارد كه اين دو داستان را از درون دو مجموعه بيرون بكشم و دست به تطبيق شان بزنم و شايد سعي نادانسته من آن است كه در اين فرايند حس خود را بهتر بشناسم و همگام با شما ابعاد نيمه تاريك ذهنم را روشن كنم. در داستان عليخاني اژدها چگونه كشته مي شود
من از مجموعه " اژدها كشان" تنها داستان اژدها كشان را انتخاب مي كنم و از مجموعه " پشت سرت را نگاه نكن " داستان " خرچنگ" را تا پيش از هر چيز به جوهر قصه پردازي و داستان نويسي يوسف عليخاني و فارس باقري دست يابم و سپس با مقايسه اين دو روش، به محدوده داستان نويسي نسل نوايران نزديك شوم. آيا اين دو داستان نويس را صرفا از آن روي انتخاب كرده ام كه از يك نسل اند، يعني نسل جوان و ميراث دار و آيا اين دو داستان را براي آن برگزيده ام كه در هر دو حيواني آرميده است؟ در يكي اژدها و در ديگري خرچنگ و يا بدتر از همه تنها به اين دليل كه تاريخ انتشارشان تقريبا يكي است؟ بايد اعتراف كنم تنها حسي گنگ مرا بر آن مي دارد كه اين دو داستان را از درون دو مجموعه بيرون بكشم و دست به تطبيق شان بزنم و شايد سعي نادانسته من آن است كه در اين فرايند حس خود را بهتر بشناسم و همگام با شما ابعاد نيمه تاريك ذهنم را روشن كنم. در داستان عليخاني اژدها چگونه كشته مي شود
۴ نظر:
عالی بودآقای مطلق. بهترین و کاملترین نقدی بود که از اژدهاکشان خواندم و عجیب لذت بردم. این همه نماد و نشانه عالی بود. باز باید بخوانمش. دوباره از آغاز تا همه را درک کنم. متاسفانه خرچنگ را نخوانده ام که آن را هم باید بخوانم.سپاس از توضیحاتتان
من نخوندم ولی همون که کتایون میگه راسته. گذاشتم سر فرصت بخونمش
پشت سرت را نگاه نكن اژدها كشان است
http://asriran.com/view.php?id=29354
اژدهاكشان است
http://yousefalikhani.blogspot.com/2007/11/mohammad-motlagh.html
ارسال یک نظر