۰۱ آذر ۱۳۸۶

دكتر مصدق تكليف ما را روشن كن/ شعري از شامي كرماشاني


شعرهاي شامي كرماشاني هنوز هم طراوت خود را دارند. خيلي دوست داشتم بخشي از اين شعر ها را ترجمه كنم و شما هم شريك اين التذاذ باشيد. ديدم با ترجمه تقريبا تمام مزه آن از دست مي رود. بعد متوجه شدم اگر رسم الخط را به فارسي برگردانم خواندنش براي يك فارس زبان راحت ترمي شود البته با توضيح بعضي از واژه ها. همين جا بگويم كردي لكي كه زبان شامي است، به فارسي نزديك تر است تا كردي معيار يعني اگر يك مهابادي يا اهل سليمانيه عراق كه با كردي سوراني - كردي معيار جنوب- حرف مي زند و زبانش همان است كه كردها با آن مي نويسند و مي خوانند، با يك كرد لك روبه رو شود بهتر است فارسي حرف بزنند تا كردي و قطعا چيزي از حرف هاي يكديگر را نخواهند فهميد
كردي لكي كه آن را تركيبي از لري و كردي نيز مي دانند، در شهرستان هاي سنقر، هرسين، كنگاور و كرمانشاه، متداول است
شامي شاعر نابيناي كرمانشاهي كه اصالتا هرسيني است، پيش از انقلاب دار فاني را وداع گفت و براي اولين بار ماموستا هژار اشعار او را در سال 62 جمع آوري و به چاپ رساند. او شاعري اجتماعي است كه با زباني طنز و يله تلخي ها را يادآوري مي كند. شعر دكتر مصدق، اجاره نشيني و روغن نباتي از اين دست شعر هاي او هستند. دكتر مصدق اش را با هم مي خوانيم اين شعر در سال 1331 سروده شده است
و بس كه گرديم دس و بان دس
قرب ئرام نمن چو ميوه نارس
جواو سلام نيشنوم له كس
بيكار چو ايمه له ايران فره س
خوش و حال هركس مرديت آسودس
دكتر مصدق تكليف مان چه س

نيمي له ملت دچار دردن
له صب تا غروب بيكار مگردن
و گسنه يي وينه ي زعفران زردن
مرد مبارز روز نبردن
زر ئراي ئيوس شر ئراي ايمه س
دكتر مصدق تكليف مان چه س

نيمي له ملت چو گاي پرواري
هر خون و خفن له سمن كاري
سرمستن و جام باده بي عاري
هميشه هفت رنگ و سفرشان هس
دكتر مصدق تكليف مان چه س

ئوشن چل هزار بيكار و پاتخت
عمر گرامي مگذرن و سخت
بي جا و مكان بي لباس و رخت
سه وعده غذا كردن و يي وخت
ئاخر ئوانش هم نوع ئيوس
دكتر مصدق تكليف مان چه س

يسه چوار روژتر هم زمستانه
زوخال نابوده هيزم گرانه
صداي زيل و بم بفرو بارانه
شقه ي دنان تي چو مسگر خانه
داش! نانوايي ني كفيده دس
دكتر مصدق تكليف مان چه س

غصه كسادي سفيد كرد ريشم
له صوب تا غروب خميازه كيشم
من وه انتظار مشتري نيشم
بازرس يل هرسات مكن تفتيشم
چه بكم ئراي تلكه ي بازرس
دكتر مصدق تكليف مان چه س

مشتي زر پرست سكه ي زر شناس
هيچ ديني نيرن غير از اسكناس
مه مجلس ريا و روضه ي قارداس
تا نشان بين اسپاب و اثاث
يه روضه نيه، يش يي جور حقه س
دكتر مصدق تكليف مان چه س

سه ماهه حقوق پاسبان شار
نيرسيد نيده ي دس طلبكار
مر جرات ديرن بچنه بازار
يه چري آقا! ئو داد كي سركار
دس مايه نيريم حساوكت بار
و دينت قسم نقدو نسيه س
دكتر مصدق تكليف مان چه س

اوضاع مملكت درهم برهمه
وينه ي زلف يار پر پيچ و خمه
نيمي له ملت دچار غمه
رشته زندگي خيلي محكمه
ورنه و آسان گيان مدن و دس
دكتر مصدق تكليف مان چه س

دست و پاي مردم پيچاسه و هم
گش و كساتي دچارن و غم
له هر كس پرسم ئوشي چه بكم
و گيان شامي هر له كيسه خوم
من ئوشم بخوين تا ئوري كه هس
دكتر مصدق تكليف مان چه س
و: به
له: از
نمن: نماند
بان: روي، برز: بلندي
تي: مي آيد
فره س: فراوان است
گرديم: گشتيم
دس: دست
ئرام: براي من
نيشنوم: نمي شنوم
ئيمه: ما
ئراي: براي
سمن كاري: سيمان كاري، خانه محكم
خون يا خن با ضمه: مي خورند
خفن: مي خوابند
ئوشن: مي گويند
ئوانه: آنها، ئوانش: آنها هم
ئيوه: شما
يسه: حالا
روژ: روز
زوخال: زغال
بفر: برف
ني كفيده دس: به دست نمي آيد
نيشم: مي نشينم
بازرس يل: بازرس ها
هر سات: هر ساعت
مكن تفتيشم: تفتيشم مي كنند
يه روضه نيه، يش يي جور حقه س: اين روضه نيست اين هم يك جور حقه است
شار: شهر
ديرن: دارند
يه: اين
چري: صدا مي كند
ئوشم: مي گويم
بخوين: بخوريم
ئوره: آنجا

۴ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
صد البته که کردی کرمانشهی متاثر از تمام زبان های اطرافمی باشد الاخصوص کردی کلهری که می توان آنرا پایه و اسا کردی کرمانشاهی نامید ولی از آنجا که کرمانشاه محل تلاقی فرهنگ های مختلفی بوده است لذا از دیگر فرهنگ ها و زبان ها تاثیراتی را پذیرفته است شامی کرمانشاهی از بچه های گذر چنانی کرمانشاه و از هم محله ای های پدر من بوده است زبانش بیشتز از کردی کلهریت تا لکی هرسینی.

Unknown گفت...

Daghighan man ham mikhastam begam ke shamie kermashani be hich vajh lak naboode va tamame asharash az jomle hamin asar hamegi be kordie kermashani ya kalhori boode

شاعران لکستان گفت...

درود بر شما
از این مطلب خوب شما بهره بردم
امیدوارم روزی غرور و تمامیت خواهی فراموش شود و بدور از هر گونه احساسی واقعیت را در آغوش بگیریم و به استقلال زبان باستانی لکی از لهجه ی لری و زبان کردی اقرار نماییم
لکها نه کردند و نه لر بلکه خود قومی مستقل اما با اشتراکات فرهنگی و ادبی بسیار با کرد و لر
سری به دیار شاعران لک زبان بزنید

ناشناس گفت...

اين شعر به زبان لكي نيست . كردي محلي كرمانشاه است