۰۲ مرداد ۱۳۸۶

نسخه ابدی هیپوگرات

گاه و بي گاه لابلاي معرفي شاعران تاثيرگذار و نامي ترك سعي كرده ام چند ترجمه شتابزده هم از شاعران گمنام بياورم شاعراني كه در خود تركيه نيزناشناس و گمنامند. در اين پست شعري از "آباجان احمد ناظم" از شاعران گمنام مي آورم كه براي خود من حلاوتي خاص دارد. من احمد ناظم را به ژرف انديشي و غناي جهاني اش مي شناسم:

"خاتون من"

خاتون من
اي راز كهنه خرابه هاي منوپوليس
آرزوي ديرين زره جامه گان
شراب نارسيس
چشم هاي تو شهر زئوس اند
لبريز از ترانه هاي دلي اورمان
و كمربند زرين ات ممهور پگاسوس
ناقوس لرزنده اشتوتگارت
داستان هاي علي كشانلي
هيچ مي داني سومالي از فقر در جان كندن است

آفتاب دفينه هاي مقدس سليمان
از تو گر مي گيرد اين آتش
با زمردها و ياقوت هاي تو
لباس نو مي پوشند زنان مراكش
و دلاوران براي تو سركش مي شوند

اي سياهي بخت من اي خورشيد نقره اي
من از دست تو نوشيده ام شهد حيات
و حالا چهار الف فاصله تا قاف
تا زندگاني هستي بخش
نشاني ات را زمردها دادند
رها شده از منقار عنقايت

تو در خرابه هاي ماچوپيچو
نقش هزاران ساله قالي ايراني
اي صداي جاري رنگين كمان ابدي
براي تو مي ميرم آه
يك لحظه بگو بيا
فرورفته در نهر مقدس گانژ
اي سحرگاه سال ها و قرن ها
تو آن كارواني كه از اصفهان و سمرقند مي گذرد
اي نسخه حيات ابدي هيپوگرات
فرمان خدايان المپيوس
براي تو جنگيدند اپيمتوس و پرومته
امپراتور پرومته براي تو فتح كرد اروپا را

فداي راهها كه تو رفته اي
يك لحظه مرا در كناره گير

هیچ نظری موجود نیست: