۰۷ مرداد ۱۳۸۶

گلوله هاي نمك اند پستان هايت / شعري از عبدالله پشيو

گلوله هاي نمك اند پستان هايت
"عبدلله پشیو شاعر کرد "
مي بوسمت اي جان
برآمدگي چانه ات را مي بوسم
نرماي گوش ات را
نك پستان هايت را مي بوسم

بسیار تشنه ام
و خوب مي دانم
گلوله هاي نمك اند پستان هايت
مي بوسم شان مي بوسم شان
و در استخوان هايم ريشه مي زند عميق
نهال استسقا

اي جان من
در نخستين تجربه عشق مان
پستان هايت به من آموخت
احترام به برف كوهستان را
و چشم هايت به من آموخت
احترام به چشمه ساران در قله هاي بلند

مي خواهم كه برگردم
كنار تخته سياه مدرسه
و منتظرت باشم
تا در دومين تجربه عشق
به من بياموزي
احترام پستان هايت را
به من بياموزي
احترام چشم هايت را

هیچ نظری موجود نیست: