۰۲ مرداد ۱۳۸۶

چاقويت به شيشه خوابم مي لغزد

الو آژانس؟
- گوشي خانم گوشي
دختر! گناه من كه نبود
وگرنه همان شب كه با دختران ايل به رودخانه آمدي
چاقو به يخ فرو نكرده بختت در دلم وا شد
دختر!
گناه من كه نبود
سيل تو را با خود برد
حالا
توي كوچه هاي تجريش هم ولم نمي كني
هر شب
چاقويت به شيشه خوابم مي لغزد
پشت پنجره مي ايستي و
كولاك از انحناي ساق بلندت آغاز مي شود
بالا كه مي رود ديوانه وار
كبوتران سينه ات لرزان و مضطرب
سر زير بال مي برند
دختر سيل تو رابرده است
باور نمي كني چرا
هي پشت پنجره نايست
با چشم هايي كه بوسه از خواب مي برند
من نه سيگار دارم نه پتوي اضافي
- بله خانم بفرماييد!
- خواب از سرم پريده آقا
راننده اي مشت بفرستيد
پاكتي سيگار برايم بياورد


*يكي از رسوم قديمي چهارشنبه سوري در گروس قيچي كردن آب چشمه توسط دختران جوان است و همين طور شكستن يخ با چاقو با اين اعتقاد كه در سال نو بخت آنها باز خواهد شد

هیچ نظری موجود نیست: