۰۲ مرداد ۱۳۸۶

پسری که از خروس می ترسید

"عايشه مايشه"



يتيم كه شدم موهايت نريخته بود

گويا پدرم بودي دوباره از خاك

اما نه

نامت عايشه بود، عايشه مايشه بودي كه

كول كردم تو را و مثل يك گاله مادر- دختر عاشقت شدم

گره خورد نگاه مان به هم

و زمستان عطسه اش را به دست هايت هو كرد



بعد از آن سال ها

به تهي رفت تمام موهايت

و چهار باغ دامنت آويخت از صليب دست هام

تو هم اين گونه تو هم اين گونه، به خود گفتم

از هم به پاش و به دو مست



آه در كبودي هر نيشگون پايين مي خزم و

از چاله ارغواني دندان ها بالا نمي روم

كفش هايت در هوا مي رقصند

لگدت بر گل نردبام

متين ال اوغلو سال 1927 به دنيا آمد و سال 1985 از دنيا رفت. او تحصيل كرده رشته نقاشي است و شعرهاي ابتدايي اش را با امضاي محمد امين به چاپ رسانده است. متين ال اوغلو علاوه بر شعر در دوره حيات ادبي اش به عنوان يك منتقد مطبوعاتي چيره دست و صاحب نام مطرح بود.

مجموعه اشعار:

قابلمه هاي سوت دار 1951 سلطان پالاموت 1957 هيزم 1959 پسري كه از خروس مي ترسيد 1960 آدرس تركيه 1965 رقص ماه 1968 فهرست 1971 نرم 1975 گفته هاي بكتاش(همراه با اوغوز تانسال) 1977 نسيم نان 1978 ماه تمام 1983 زنان نخستين 1984

"بيدار شو"



زود باش بيدار شو
نور مي پاشد خورشيد
آبي مي شود دريا
تاراند نسيم صبحدم گنجشكان را
تو اين ترانه را زمزمه نمي كني

زود باش بيدار شو




"پسر زاده زليخامرد"

من بر سر زبان تمام محله ام
در غيبت زنانه اين كوچه
گاهي مغازه دارها
آخر
پسر زاده زليخامردم

گاه زير درختان گلابي ام
با صورتي بريده و
ژيلتي در دست

"غزلت نشين"

بهار آمده - نيامده
به كوچه مي آيد- نمي آيد

"پسري كه از خروس مي ترسيد"

در كه زدند خواب بودم انگار
شايد باغچه اي مي ساختم براي يك گلدان
تو بگو بهار
كسي كه نمي خواهد كسي را قانع كند
بله من متاهلم و يك بچه دارم ولي
گاه تكان مي خورد خيانت اين گربه
و پنجه اي چلاق ناخن مي كشد در من
دست مي برم به جيب، نيش مي زند
سوزن است

"هيزم"

بگذار ببينمش
باغچه اي در قلب استانبول
پاك نكن بام كبوتران را
لااقل تا مشتلوق سبز شدن
. آخرين روز روشن سپتامبر

گرمي، عاشق شده اي انگار
من از بي تو بودن مسكيني خرفتم
ناني كه از تو گرفته ام اينجاست هنوز
پنهان
داغ داغ
غوطه ورم اينچنين در عشق
مثل نگاهي كه سير نمي شود از اين قاتق

هیچ نظری موجود نیست: