مصطفي انگين كاراتاي متولد 1972 به دليل زندگي خانواده در آلمان، تمام سال هاي كودكي اش در مسافرت بين آلمان و تركيه گذشت. پس از آن نيز تعطيلات مدرسه را در آلمان بود و براي تحصيل به تركيه باز مي گشت.
كاراتاي هم در زمينه شعر و هم نمايشنامه نويسي، جوايز بسياري كسب كرده است و از سال 2000 به بعد ترجمه هاي بسياري از وي در روزنامه هاي تركيه و كشورهاي اروپايي به چاپ رسيده است. به همين دليل كاراتاي را گامي قابل اتكا براي شناخت ادبيات تركيه در اروپا مي شناسند و شاعران ترك از او به عنوان امضا كننده آثاري كه مي تواند ميدان عميق همكاري و همياري باشد، ياد مي كنند.
مجموعه شعر: زخم تازه
"پري زاد"
مثل شربتي تازه و داغ چسبيدي به لب هام
شيره ات: عمري انتظار كه پالوده است مرا
اين همه سال منفجر شدند چه آتشفشان ها در من
و با پرواز هر سوزشي، جاري شد گدازه ها در خونم
ديگر شكارش را ديده است تازي، با چشم هايي كه پوشيده از خون است
پارس مي كند با چه اشتهايي
دست ها مي نوازد، برشته مي كند
رعد و برق مي شود درونت و گرمايي مطبوع چنگ مي زند به احساست
نديده بودي اين گونه؟
اي نفس ات هرم اژدها... بسوزان مغز استخوانم را
كجا بودي اين همه سال
رد احتياجم را از آسمان گرفتي؟
حوري زاده بي مثال
اي پري زاده رازآلود سرزمين آن سوها
بر لبم طعمي ديگر است، در دلم سوزي ديگر
انتظارت كشيده ام اي ونوس
مي بيني چگونه به يغما رفته جواني ام؟
كاراتاي هم در زمينه شعر و هم نمايشنامه نويسي، جوايز بسياري كسب كرده است و از سال 2000 به بعد ترجمه هاي بسياري از وي در روزنامه هاي تركيه و كشورهاي اروپايي به چاپ رسيده است. به همين دليل كاراتاي را گامي قابل اتكا براي شناخت ادبيات تركيه در اروپا مي شناسند و شاعران ترك از او به عنوان امضا كننده آثاري كه مي تواند ميدان عميق همكاري و همياري باشد، ياد مي كنند.
مجموعه شعر: زخم تازه
"پري زاد"
مثل شربتي تازه و داغ چسبيدي به لب هام
شيره ات: عمري انتظار كه پالوده است مرا
اين همه سال منفجر شدند چه آتشفشان ها در من
و با پرواز هر سوزشي، جاري شد گدازه ها در خونم
ديگر شكارش را ديده است تازي، با چشم هايي كه پوشيده از خون است
پارس مي كند با چه اشتهايي
دست ها مي نوازد، برشته مي كند
رعد و برق مي شود درونت و گرمايي مطبوع چنگ مي زند به احساست
نديده بودي اين گونه؟
اي نفس ات هرم اژدها... بسوزان مغز استخوانم را
كجا بودي اين همه سال
رد احتياجم را از آسمان گرفتي؟
حوري زاده بي مثال
اي پري زاده رازآلود سرزمين آن سوها
بر لبم طعمي ديگر است، در دلم سوزي ديگر
انتظارت كشيده ام اي ونوس
مي بيني چگونه به يغما رفته جواني ام؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر