ريشه انگشتانت
كه به عمق زمين برسد
ران هايت از گچ و آهك خواهد رست
و خورشيد
- كره سرخ موي -
در انتهاي دره زاده خواهد شد
ريشه انگشتانت
كه به عمق زمين برسد
شب آوار از يادت رفته است
شبي كه خدايان
با دف هاي پوسيده گورهايشان را شكافتند
و در گنبدي از هين هين نفس هايشان سوختي
آه اي درخت
اي درخت اساطير
تاول پايت تركيده و
روياي ديرينه ات
چون ليموي گس به شاخه نشسته است
حالا
تازيانه بلند گيسويت
دم اسبي است
كه از آن فراز گنبد و مناره پيداست
كه به عمق زمين برسد
ران هايت از گچ و آهك خواهد رست
و خورشيد
- كره سرخ موي -
در انتهاي دره زاده خواهد شد
ريشه انگشتانت
كه به عمق زمين برسد
شب آوار از يادت رفته است
شبي كه خدايان
با دف هاي پوسيده گورهايشان را شكافتند
و در گنبدي از هين هين نفس هايشان سوختي
آه اي درخت
اي درخت اساطير
تاول پايت تركيده و
روياي ديرينه ات
چون ليموي گس به شاخه نشسته است
حالا
تازيانه بلند گيسويت
دم اسبي است
كه از آن فراز گنبد و مناره پيداست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر