تشنگی آدم علیه السلام
سر در نشیب دره فرو برد
دو دستش بر فراز دو کوه
زبان به تیغه خاک می کشید
که فواره های شهد و شراب جاری شد
و همان دم بود
که اولین سبزه های سراسیمه روییدند
و در سکر این تولد حیرت زا
سر روی ساق هم نهاده وخوابیدند
آدم علیه السلام
دو زانو نشست
هنوز قطره های گس از چانه می چکید
و باد گرم بر ترک های شور
آدم علیه السلام سر در نشیب دره فرو برد
غریق سجده و خاک
کوه ها به هم آمدند
و حوا زاده شد
سر در نشیب دره فرو برد
دو دستش بر فراز دو کوه
زبان به تیغه خاک می کشید
که فواره های شهد و شراب جاری شد
و همان دم بود
که اولین سبزه های سراسیمه روییدند
و در سکر این تولد حیرت زا
سر روی ساق هم نهاده وخوابیدند
آدم علیه السلام
دو زانو نشست
هنوز قطره های گس از چانه می چکید
و باد گرم بر ترک های شور
آدم علیه السلام سر در نشیب دره فرو برد
غریق سجده و خاک
کوه ها به هم آمدند
و حوا زاده شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر