گاهی بد نیست آدم دنبال اسم خودش در اینترنت بگردد. این مطلب چندی پیش در خبرگزاری ایسنا منعکس شده بود و من از ان بی خبر بودم به هرحال اگرچه دیر اما تشکر از بچه های خوب ایسنا و سایت مادایران:
ارتباط مصلحت، پرسشگري، توصيف، روزنامهنويسي سايبر و از همه مهمتر نوع ارتباطي كه ادبيات يا زبان شناسي نوين با روزنامه نويسي آنلاين برقرار ميكند؛ پرسشهايي است كه نبايد بيپاسخ بماند.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محمد مطلق در وبلاگ خود به نشاني http://motlagh.blogfa.com در ادامهي بحثي دربارهي آسيبشناسي روزنامهنگاري تحليلي و رويكرد روزنامهنگاران به جاي تحليل به توصيف و آسيبهاي گفتوگو در جامعهي ما به نكاتي از كتاب روزنامه نگاري سايبر نوشتهي دكتر يونس شكرخواه اشاره كرده است.
بر اساس اين نوشته، تئوري ارتباطي، هفت مرحله را از سر گذرانده كه عمدتا با بيتوجهي به قدرت مخاطبان همراه بوده است؛ ارتباط به عنوان معاني و بيان ، ارتباط و علوم اجتماعي، انقلاب تجربي:نظريه در لوله آزمايش، ارتباط ميان فردي، معاني و بيان جديد ، ارتباط در جست و جوي مدل جهاني ، دههي انرژي و اضطراب كه به جاي مدل جهاني به قوم نگاري و مطالعه روابط بين فردي اهميت ميدهد.
اين بلاگر نوشته است: من بيشتر روي مورد اول و پنجم تاكيد دارم و معتقدم ارتباط به عنوان نوعي از معاني و بيان سنتي در روزنامهنگاري اوليه وجود دارد، چنانچه اين روزها مشغول خواندن و ترجمهي اولين روزنامه كردي چاپ قاهره در سالهاي ١٨٨٠ هستم و اين را به عينه ميبينم. جالب آنكه دكتر فواد بار ديگر در بغداد و در سالهاي ١٩٧٠ اين روزنامه را با مقدمهيي تحت عنوان پيشكيبه چاپ رسانده و همان جا متذكر شده است كه زبان كردي با چاپ روزنامهي كردستان از طرف نوههاي بدرخان از شعر به سمت نوشتار حركت كرده است و به شكل غير مستقيم بر تفاوت معاني و بيان در شعر و روزنامه نگاري تاكيد ميورزد.
در ادامه ميخوانيد: اما در بخش بندي پنجم دكتر شكر خواه دوباره به نوعي ادبيات بر ميخوريم كه اگر اجازه دهيد آن را زبان شناسي يا فلسفهي تحليل زبان بناميم كه به عنوان ژانر مسلط فلسفي قرن ما مطرح است. حال پرسش اول من اين است كه اگر زبانشناسي نوين روابط بين فردي در جامعه و مناسبات متن به معناي عام را تحليل ميكند، دو مورد بعدي يعني٦ و ٧ چيست؟ يا اين موارد هم تحت تاثير زبان شناسي نوين شكل ميگيرند؟
در اين نوشته آمده است: دكتر در بخش ديگري از كتاب به تقسيم بندي در مورد انواع گزارشنويسي سايبر ميپردازد و مي نويسد: گزارشنويسي توصيفي بهترين نوع گزارش نويسي روزنامه نگاري سايبر است و براي اثبات اين موضوع به آمارها و نقل قول هاي مختلف اشاره ميكند. پرسش دوم من اين است كه آيا توصيفي نويسي آن هم به شكل آنلاين در محدودهي شماره٥ بخش بندي قبلي قرار نمي گيرد؟
در پايان آمده است: موضوع به اينجا ختم نمی شود چون دكتر در بخش ديگري از كتاب به روزنامهنگاري مدني هم اشاره دارند، روزنامهنگاري مدني كه مشاركت مخاطب را در توليد محتوا به خود جلب مي كند در تعريفي ديگر در همين كتاب بيش از آنكه به نياز خواننده بپردازد به مصلحت او ميانديشد. حال آيا مي توان موضوع مصلحت را با توصيف دنبال كرد؟ من به اين موضوع تا حدي مشكوكم و اعتقاد دارم پرسشگري و تحليل بهتر ميتواند جنبه هايي از مصلحت را پوشش دهد تا توصيف. با اين همه ذهنم هنوز نتوانسته استتضاد ها و تعارضهاي اين بحث را خوب از هم تفكيك كند. يعني ارتباط مصلحت، پرسشگري، توصيف، روزنامه نويسي سايبر و از همه مهمتر نوع ارتباطي كه ادبيات يا زبان شناسي نوين با روزنامه نويسي آنلاين برقرار مي كند
ارتباط مصلحت، پرسشگري، توصيف، روزنامهنويسي سايبر و از همه مهمتر نوع ارتباطي كه ادبيات يا زبان شناسي نوين با روزنامه نويسي آنلاين برقرار ميكند؛ پرسشهايي است كه نبايد بيپاسخ بماند.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محمد مطلق در وبلاگ خود به نشاني http://motlagh.blogfa.com در ادامهي بحثي دربارهي آسيبشناسي روزنامهنگاري تحليلي و رويكرد روزنامهنگاران به جاي تحليل به توصيف و آسيبهاي گفتوگو در جامعهي ما به نكاتي از كتاب روزنامه نگاري سايبر نوشتهي دكتر يونس شكرخواه اشاره كرده است.
بر اساس اين نوشته، تئوري ارتباطي، هفت مرحله را از سر گذرانده كه عمدتا با بيتوجهي به قدرت مخاطبان همراه بوده است؛ ارتباط به عنوان معاني و بيان ، ارتباط و علوم اجتماعي، انقلاب تجربي:نظريه در لوله آزمايش، ارتباط ميان فردي، معاني و بيان جديد ، ارتباط در جست و جوي مدل جهاني ، دههي انرژي و اضطراب كه به جاي مدل جهاني به قوم نگاري و مطالعه روابط بين فردي اهميت ميدهد.
اين بلاگر نوشته است: من بيشتر روي مورد اول و پنجم تاكيد دارم و معتقدم ارتباط به عنوان نوعي از معاني و بيان سنتي در روزنامهنگاري اوليه وجود دارد، چنانچه اين روزها مشغول خواندن و ترجمهي اولين روزنامه كردي چاپ قاهره در سالهاي ١٨٨٠ هستم و اين را به عينه ميبينم. جالب آنكه دكتر فواد بار ديگر در بغداد و در سالهاي ١٩٧٠ اين روزنامه را با مقدمهيي تحت عنوان پيشكيبه چاپ رسانده و همان جا متذكر شده است كه زبان كردي با چاپ روزنامهي كردستان از طرف نوههاي بدرخان از شعر به سمت نوشتار حركت كرده است و به شكل غير مستقيم بر تفاوت معاني و بيان در شعر و روزنامه نگاري تاكيد ميورزد.
در ادامه ميخوانيد: اما در بخش بندي پنجم دكتر شكر خواه دوباره به نوعي ادبيات بر ميخوريم كه اگر اجازه دهيد آن را زبان شناسي يا فلسفهي تحليل زبان بناميم كه به عنوان ژانر مسلط فلسفي قرن ما مطرح است. حال پرسش اول من اين است كه اگر زبانشناسي نوين روابط بين فردي در جامعه و مناسبات متن به معناي عام را تحليل ميكند، دو مورد بعدي يعني٦ و ٧ چيست؟ يا اين موارد هم تحت تاثير زبان شناسي نوين شكل ميگيرند؟
در اين نوشته آمده است: دكتر در بخش ديگري از كتاب به تقسيم بندي در مورد انواع گزارشنويسي سايبر ميپردازد و مي نويسد: گزارشنويسي توصيفي بهترين نوع گزارش نويسي روزنامه نگاري سايبر است و براي اثبات اين موضوع به آمارها و نقل قول هاي مختلف اشاره ميكند. پرسش دوم من اين است كه آيا توصيفي نويسي آن هم به شكل آنلاين در محدودهي شماره٥ بخش بندي قبلي قرار نمي گيرد؟
در پايان آمده است: موضوع به اينجا ختم نمی شود چون دكتر در بخش ديگري از كتاب به روزنامهنگاري مدني هم اشاره دارند، روزنامهنگاري مدني كه مشاركت مخاطب را در توليد محتوا به خود جلب مي كند در تعريفي ديگر در همين كتاب بيش از آنكه به نياز خواننده بپردازد به مصلحت او ميانديشد. حال آيا مي توان موضوع مصلحت را با توصيف دنبال كرد؟ من به اين موضوع تا حدي مشكوكم و اعتقاد دارم پرسشگري و تحليل بهتر ميتواند جنبه هايي از مصلحت را پوشش دهد تا توصيف. با اين همه ذهنم هنوز نتوانسته استتضاد ها و تعارضهاي اين بحث را خوب از هم تفكيك كند. يعني ارتباط مصلحت، پرسشگري، توصيف، روزنامه نويسي سايبر و از همه مهمتر نوع ارتباطي كه ادبيات يا زبان شناسي نوين با روزنامه نويسي آنلاين برقرار مي كند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر