زبان تركي با 24000 فعل يكي از قدرتمند ترين زبان هاي دنياست تا آنجا كه برخي زبان شناسان آن را اعجاز غير بشري ناميده اند به علاوه امكاناتي همچون ساختن فعل از صفت و... ظرفيت تركي را به حد اعلا مي رساند. زبان شناسان و توركولوژها 1650 لغت تركي آذري را شناسايي كرده اند كه هيچ معادلي براي آنها در فارسي نيست و از اين تعداد 600 لغت جزو لغات رايج و روزمره به حساب مي آيند.در تركي كلماتي با اختلاف جزئي در معاني (نوانس) وجود دارد كه تا حدودي براي فارس زبانان بي معني است مثل كلمه درد:
اغري: معادل درد در فارسي
سانجي: درد احشا توخالي مانند قولنج روده
آجي: درد كشيدن دندان
سزي: درد خفيف همراه با سوزش
زوققو: درد همراه با ضربان. مانند آبسه
گوينه مك: درد دقايق اول سوختگي
اينجه مك: درد موقع پيچ خوردن مفاصل و يا درد ضربه و سقوط
گيزيلده مك: درد شبيه گزگز كردن و ...
در تركي حالات مختلف بدون توضيح و يا آوردن پسوند و پيشوند در فعل قابل درك است به عنوان مثال "بوزمك" حالت گريه به خود گرفتن است در حالي كه "اغلاشماك" گريه دسته جمعي و "هونكورمك" با صداي بلند گريستن را مي رساند.
اغلب افعال تركي تقريبا يك جمله را در خود پنهان دارند كه اين ويژه گي ترجمه آن را به ويژه براي فارس زبانان دشوار مي كند. اين افعال حالت اتفاق، كيفيت ، زمان و وجوه فعل را يكجا توضيح مي دهند.
اوتوروم: درحال پر كندن مرغ هستم.
درماشيرام: با چنگ ودندان دارم از ديوار يا درخت بالا وي روم.
گيدمكده يم: دارم تصميم مي گيرم بروم يا نروم اما به احتمال زياد مي روم.
سويشترديك: كاري كرديم آنها دوباره با هم دوست شوند.
از جمله ظرفيت ها و ظرايف تركي موسيقي و هارموني آن است. اين موسيقي زيبا را در دو بعد ميتوان بررسي كرد: زيبايي شناسي و معنا شناسي. كه پرداختن به آن بحث را به درازا خواهد كشيداما به طور خلاصه مي توان گفت حروف صدادار تركي به دو بخش نرم و خشن تقسيم مي شوند كه امكان برخورداري هر كلمه از دو دسته فوق وجود دارد به شرط آنكه با هم به كار نروند به عنوان مثال m در تركيب با يك حرف صدادار جمله را سوالي مي كند اما حروف صداداري كه پس و پيش از آن مي آيند بايد از يك قاعده پيروي كنند. مثلا gidiyursun mu و gittin mi اين حالت تموج و انعطاف پذيري خاصي به كلمات مي دهد كه علاوه بر بعد زيبايي ظرفيت معنا سازي را هم بالا مي برد. به عنوان مثال در آذري با افزودن يك حرف صدادار به ابتداي حرف بي صداي t معاني متفاوتي به دست مي آيد.
it برو گم شو، سگ ot گياه ، آتش et انجام بده ، گوشت ( با e برعكس) at اسب ، پرت كن و همين طور در تركيب با حروف صدادار خشن كه امكان نوشتن آنها با كيبرد من وجود ندارد.
اين موسيقي مثل يك طيف آرام رنگي كلمه را به كلمات ديگر نزديك اما از نظر معنا، فاصله ايجاد مي كند.و اين تغيير آهنگ و تموج كلمات در نهايت به تموج حس و معنا مي انجامد
اغري: معادل درد در فارسي
سانجي: درد احشا توخالي مانند قولنج روده
آجي: درد كشيدن دندان
سزي: درد خفيف همراه با سوزش
زوققو: درد همراه با ضربان. مانند آبسه
گوينه مك: درد دقايق اول سوختگي
اينجه مك: درد موقع پيچ خوردن مفاصل و يا درد ضربه و سقوط
گيزيلده مك: درد شبيه گزگز كردن و ...
در تركي حالات مختلف بدون توضيح و يا آوردن پسوند و پيشوند در فعل قابل درك است به عنوان مثال "بوزمك" حالت گريه به خود گرفتن است در حالي كه "اغلاشماك" گريه دسته جمعي و "هونكورمك" با صداي بلند گريستن را مي رساند.
اغلب افعال تركي تقريبا يك جمله را در خود پنهان دارند كه اين ويژه گي ترجمه آن را به ويژه براي فارس زبانان دشوار مي كند. اين افعال حالت اتفاق، كيفيت ، زمان و وجوه فعل را يكجا توضيح مي دهند.
اوتوروم: درحال پر كندن مرغ هستم.
درماشيرام: با چنگ ودندان دارم از ديوار يا درخت بالا وي روم.
گيدمكده يم: دارم تصميم مي گيرم بروم يا نروم اما به احتمال زياد مي روم.
سويشترديك: كاري كرديم آنها دوباره با هم دوست شوند.
از جمله ظرفيت ها و ظرايف تركي موسيقي و هارموني آن است. اين موسيقي زيبا را در دو بعد ميتوان بررسي كرد: زيبايي شناسي و معنا شناسي. كه پرداختن به آن بحث را به درازا خواهد كشيداما به طور خلاصه مي توان گفت حروف صدادار تركي به دو بخش نرم و خشن تقسيم مي شوند كه امكان برخورداري هر كلمه از دو دسته فوق وجود دارد به شرط آنكه با هم به كار نروند به عنوان مثال m در تركيب با يك حرف صدادار جمله را سوالي مي كند اما حروف صداداري كه پس و پيش از آن مي آيند بايد از يك قاعده پيروي كنند. مثلا gidiyursun mu و gittin mi اين حالت تموج و انعطاف پذيري خاصي به كلمات مي دهد كه علاوه بر بعد زيبايي ظرفيت معنا سازي را هم بالا مي برد. به عنوان مثال در آذري با افزودن يك حرف صدادار به ابتداي حرف بي صداي t معاني متفاوتي به دست مي آيد.
it برو گم شو، سگ ot گياه ، آتش et انجام بده ، گوشت ( با e برعكس) at اسب ، پرت كن و همين طور در تركيب با حروف صدادار خشن كه امكان نوشتن آنها با كيبرد من وجود ندارد.
اين موسيقي مثل يك طيف آرام رنگي كلمه را به كلمات ديگر نزديك اما از نظر معنا، فاصله ايجاد مي كند.و اين تغيير آهنگ و تموج كلمات در نهايت به تموج حس و معنا مي انجامد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر