پيراهن نظامي اش را
لوله كرد و زير چانه گرفت
توري از سايه هاي كنف بر اندامش لغزيد
ذهنش پر از ستاره شد
پسرك ككي مكي
و مربي تاكتيك با گلوله هاي سرخ
علامت شان زد
آن طرف شبكه هاي نور
رخوت گرم خواب قيلوله
ميدان خالي اردوگاه
آن طرف تر
سيم هاي خاردار
روي بزرگ ترين شبكه نشست
وپشتش را به داغي تخته هاي كانتينر چسباند
گوني دستشويي
در هيبت مردي محو مي شد
كه از فانسقه اش
خشاب هايي با گلوله هاي سرخ آويزان بود
لوله كرد و زير چانه گرفت
توري از سايه هاي كنف بر اندامش لغزيد
ذهنش پر از ستاره شد
پسرك ككي مكي
و مربي تاكتيك با گلوله هاي سرخ
علامت شان زد
آن طرف شبكه هاي نور
رخوت گرم خواب قيلوله
ميدان خالي اردوگاه
آن طرف تر
سيم هاي خاردار
روي بزرگ ترين شبكه نشست
وپشتش را به داغي تخته هاي كانتينر چسباند
گوني دستشويي
در هيبت مردي محو مي شد
كه از فانسقه اش
خشاب هايي با گلوله هاي سرخ آويزان بود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر