نجيب فاضل كيساكوراك
نه صبح را انتظار مى كشد بيمار
نه گورستان را مرده
و نه گناه را شيطان
آن گونه كه انتظار كشيده ام ترا
گذشت
ديگر نمى خواهم آمدنت
نبودى و پيدات كردم
رها كن سايه هاى وهمم را
نيا بيش از اين چه فايده
نه صبح را انتظار مى كشد بيمار
نه گورستان را مرده
و نه گناه را شيطان
آن گونه كه انتظار كشيده ام ترا
گذشت
ديگر نمى خواهم آمدنت
نبودى و پيدات كردم
رها كن سايه هاى وهمم را
نيا بيش از اين چه فايده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر